۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

از دانستن

ما مجبور شده ایم به دانستن، آگاهی هم از جمله مقولاتی ست که جبر زمانه ماست. و الا من هم دلم می خواست خوش اقبال باشم و آفتاب مهتاب نديده زندگی کنم و پیش از آنکه بفهمم بميرم. الآن هم داعیه فهميدن ندارم، اما سر و صداهای توی کله ام آزارم می دهد، مجبورم می کند به جستجو، به خواندن، به مکاشفه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر