۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

تو نیستی که ببینی

دیروز خاله م زنگ زد، چقدر صداش شبیه مامان شده، مامان ... با اون صدای بم اش که مثل دلکش می خواند.
.
.
.
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

.
.
.
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
طنین شعر نگاه تو درترانه من

تو نیستی که ببینی ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر