آنشب ياد میکردم، از آن مدعی که يادم هست می گفت عاشق نبودست، ... و دستش رو میشد و مشتش باز ... ظاهرآ يکی که نه، سياهه ای داشت از ياران دل خسته و سينه چاک ... در عشق چون اويی شک کردن رواست، از همين روست که نزار قبانی قياس میکند: "اشهد ان لا امرأة الا انت" ...
زيرا که عشق، توحيد است.27 تیر 81
.
.
.
از وبلاگ قدیمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر