۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

زهی شجاعت

کم پیش می آید اینهمه شجاعت، اینهمه دلاوری. خاک که خاک دشمن، یک طرف صف تا بن دندان مسلح پلیس، یک طرف هم آتش بی امان دشمن لابد، دولت و مجلس هم که با جناح آن طرفی ها، آنوقت با این نفرات کم خطر کنی و بی یار و یاور و جان بر کف بزنی به صف دشمن و سفارتخانه اش را فتح کنی. در اسطوره ها مگر بدیلی داشته باشد. والا تاریخ هم که ثبت کند، عمرا آیندگان باور کنند. واقعا زهی شجاعت، زهی دلیری، زهی مردی ... اصلا نشان سرخ دلیری.
.
.
.
نشانه هایی که می فرستند من درکش نمی کنم. فقط نمی دانم آیا بقیه جاهای دنیا هم مثل ما حرکات اینان برایشان جدی نیست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر