۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

گل من جایی میان آن ستاره هاست

دیشب دو سال شد. کاری ازم بر نیامد. خواستم توی فیس بوک عکسی بگذارم و شعری زیرش. نشد. نخواستم.
فیس بوک جای حقیریست برای گلم. من مسؤول گلم هستم. مامان گفت برید به حیاطتان سر بزنید. گلهایتان خشک نشود. گفتم: گل من تویی مامان. کجا بروم؟ برای بابا تلفنی گفته بود. من مسؤول گلم بودم.
.
.
.
به راستی صلت کدام قصیده ای
ای غزل؟
...
ستاره باران جواب کدام سلامی
به آفتاب
از دریچه تاریک؟
...
و دلت کبوتر آشتی ست
در خون تپیده
به بام تلخ.
با این همه
چه بالا
چه بلند
پرواز می کنی.
.
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر