۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

آزادی بیان، چیزهایی که هست، و چیزهایی که نیست

در فرندفيد و گودر بارها شاهد بحث و جدل بين مخالفين و موافقين رژيم بودم، تقريباً هميشه كار به فحاشى مى رسيد و بحث تعطيل مى شد، چند نفرى بلوك مى شدند و چند نفرى هم كامنت ميدادند كه همين بود آزادى بيان؟ همينطور در بحثهايى كه درباره موضوعات مختلف در مى گرفت - معرفى كاربران طرفدار حكومت در خارج از ايران كه ديگران را تهديد كرده بوده اند به پليس، انتشار عكسهاى افراد در تظاهرات دو سال اخير از سوى طرفداران رژيم، انتشار عكس و نشانى عاملان خشونت از سوى مخالفان، انتشار اسامى اعضاى فلان گروه فيس بوك توسط رژيم، انتشار نام افراد امضا كننده فلان پتيشن توسط طرفداران حكومت، ابراز نفرت دو گروه از هم، شوخى با مقدسات، زبان ها، فرهنگها، خرده فرهنگ ها، توهين به مقدسات، باز نشر و نقل قول مطالب حاوى اين موضوعات، بلوك كردن افراد از سوى كاربران در شبكه هاى اجتماعى - بارها اسم از آزادى بيان به ميان مى آمد.


پيش كشيدن موضوع آزادى بيان از سوى هر دو طرف تأمل برانگيز بود، مخصوصاً از سوى مخالفين رسمى آن، چون اغلب به نظر مى رسيد از آن براى سهم خواهى از فضايى كه در اختيار ديگرى ست استفاده مى كنند، يعنى من/ ما حق داريم در خانه/ ديوار/ وبلاگ/ رسانه/ ... شما ( كه از قضا به هزار سختى و با دور زدن موانعى كه ما برايتان علم كرده ايم و قبول عواقب احتمالى هم ساخته شده) براى خودمان تبليغ كنيم ، چون شما به آزادى بيان معتقديد.


آزادى بيان، چيزهايى كه هست، چيزهايى كه نيست


بند نوزدهم قانون جهانی حقوق بشر به آزادی بیان اشاره میکند: «آزادی بیان: هرکسی حق دارد بدون ترس و واهمه باورهای خود را به هر روشی که می‌پسندند بیان کند".


اول

آزادى بيان در كنار آزادى تجمعات، آزادى رسانه، آزادى مذهب و آزادى پتيشن، از اركان دموكراسى است.


دوم

آزادى بيان مفهومى حقوقى در رابطه حكومت و مردم است و بيشتر از آنكه آزاد كننده مردم باشد، مقيد و محدود كننده حكومت است. يعنى حكومتى كه كشورش اين مفهوم آزادى بيان را پذيرفته ( و مثلا در قانون اساسى آن كشور آمده است) تضمين مى كند كه قوانينى وضع نكند كه اين آزادى بيان را محدود كند.


سوم

آزادى بيان مفهومى است كه در عرصه عمومى ( پابليك) كاربرد دارد و در حيطه خصوصى/شخصى بى اثر است. يعنى حكومت موظف به دفاع از آزادى بيان در حوزه عمومى ( تلويزيون دولتى، دانشگاه دولتى و ...) است. به كسى كه در خانه خودش به مهمانش گفته خفه شو مى شود گفت بى ادب، اما نمى توان به نقض آزادى بيان متهمش كرد. در حوزه شخصی، میزان آزادی بیان به عهده شخص است (مثل تاکسی هایی که می نویسند بحث سیاسی ممنوع).


چهارم

آزادى بيان مفهومى نسبى است و به هيچ عنوان مطلق نيست. هم فرهنگ مردم روى آن اثر دارد، هم زمان و هم رويدادهاى معاصر. درجه مداراى مردم نسبت به گفته هاى ناخوشايند در فرهنگهاى مختلف متفاوت است. و ماجراى ١١ سپتامبر تحمل غير مسلمانان را به شدت تغيير داده است. شوخى هاى قوميتى كه ٢٠ سال پيش ممکن بود تحمل شوند، امروز توهين به حساب می آیند. همينطور موقعيت گوينده و گستردگى مخاطبان او بر ميزان برخورداريش از آزادى بيان مؤثر است. گوينده اى كه مقامى دولتى دارد، و از تلويزيون سراسرى گفته هايش پخش مى شود بايد به شدت مراقب حرفهايش باشد، چون اگر خطا كند، قانون حمايت از آزادى بيان (اگر وجود داشته باشد) از او كمتر حمايت خواهد كرد. بر عكس، كسى كه در جمعى چند نفره در خانه اش بالاترين مقام حكومت را دست انداخته باشد (و مثلا ماجرا به توسط راوی به عرصه عمومی و روزنامه ها کشیده شود)، به شدت مورد حمايت چنين قانونى خواهد بود.


پنجم

قانون حمايت از آزادى بيان ( اگر وجود داشته باشد) از چه چيزهايى حمايت نمى كند؟ در آمريكا آن چه كه به معناى تهديد ديگران باشد ( مثل اين نوشته هاى پارك = پنچرى)، آبروى افرادى را به مخاطره بياندازد (پسران آقاى هاشمى چكار مى كنند؟)، خود افراد را به مخاطره بياندازد ( انتشار نام و نشانى فلان مظنون يا متهم)، حاوى مصاديق تنفر و توهين باشد ( خس و خاشاك، گوساله...)، مصداق كودك آزارى باشد و ... از اين قانون مستثنى است و به عنوان آزادى بيان مورد حمايت قرار نخواهد گرفت. همينطور در شرايط خاص، مثل جنگ يا تهديد امنيت ملى حكومت مى تواند باز هم استثنائات چنين قانونى را بيشتر كند.


ششم

در كشورى كه به دموكراسى معتقد است، وظيفه حكومت تضمين آزادى بيان است. يعنى حكومت نمى تواند به قدرى اين استثنائات را زياد كند كه بخش عمده گفته هاى كلامى و غير كلامى را در بر بگيرد. بر عكس عمده كتاب ها، فيلم ها، نمايشگاهها، آهنگها، سايتها، وبلاگها، راديو و تلويزيونهاى خصوصى و ... بايد بتوانند با تضمين حكومت و بدون ترس از يورش خودجوش مخالفين "باورهاى خود را به هر روشى كه مى پسندند بيان كنند ". و از طرف ديگر، مقامات دولتى، خطيبان تريبونهاى رسمى، و گويندگان در تلويزيون دولتى كمتر از چنان تضمين و حمايتى سود خواهند برد.

.

.

.

پی نوشت: این متن به مرور تکمیل می شود، خطایی اگر می بینید لطفا از گفتنش دریغ نکنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر