۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

با جوهر نامرئى نوشته ام

... عزيز

... وقتهايى هم هست كه هوس مى كنم چاه ديگرى بكنم، زير اين چاه، زير همه چاههاى دنيا و بازهم بيشتر فرو بروم.

ديشب خواب يك هلال ماه را مى ديدم با يك ستاره، خواب ماه و ستاره ... كه از سر چاه پيدا بود. تعبيرش را برايم بگو.

از دونده تو انگار خزنده اى بيشتر نمانده ...

لینک همین پست در وردپرس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر